ریشههاى مباحث این کتاب در دو پرسش وابسته به یکدیگر نهفته است، گرچه اهمیت یکى از آن دیگرى بیشتر است. سؤال اصلى این است که چگونه کشورى به وسعت ایران توانست تدبیر لازم را به کار برد تا استقلال خود را حفظ کند و تسلط بیگانگان را به مدتى بیش از صد و اند سال به حال تعلیق درآورد. پاسخ تاحدودى در توانایى ایران در حفظ موازنه میان منافع دو دولت رقیب انگلیس و روس و ایفاى نقش بهعنوان یک حکومت میانجى نهفته است. از نخستین دهههاى سدهى نوزدهم، حکومت ایران بازى با یکى از این دو قدرت را برضد دیگرى در پیش گرفته بود؛ معذالک چنین رهیافتى در یک خلأ قدرت نمىتوانست کارساز باشد. ایران همچنین توانسته بود در برابر اشغال بیگانه پایدارى کند زیرا روش چانهزنى را براى دور نگهداشتن قدرتهاى خارجى بهکار مىگرفت و بهویژه تا آنجا که به موضوع مورد مطالعهى این کتاب مربوط مىشود، ایران مقاومت خود را مدیون انسجام درونىاش بود.
در این کتاب این نکته مورد بحث قرار مىگیرد که حکومت قاجار در ادارهى اتباع خود فقط بر زور و کاربرد آن متکى نبود، بلکه به همان اندازه و شاید بیشتر به توافق میان خود و ملت اتکا داشت، توافقى که خود ناشى از یک نظام پیچیدهى موازنه بود که بهنوبهى خود بر مردم در تمام سطوح اتکا داشت که مذاکرهى سیاسى مىکردند و با دولت و با یکدیگر به چانهزنى مىپرداختند.
نویسندهى این اثر توجه خود را به نقش و چگونگى دخالت مردم عادى در روند سیاسى کشور معطوف کرده است و اینکه آنان تا چه حد مىتوانستند در این روند مؤثر واقع شوند و چه روشهایى براى سازماندهى خود برمىگزیدند تا سیاست و مشى حکومت را تغییر دهند.
در اینجا بخشهایى از جامعه مطالعه مىشوند که در حال پیگیرى و دستیابى به حقوق خود هستند و نه همواره در حال لگدمال و لهشدن و تسلیم در برابر زور. در اینجا روندى مطالعه مىشود که طى آن تودههاى مردم در جامعهاى که در مرحلهى پیش از ورود افکار تجددخواهانه است، حکومت را به چالش مىکشیدند...
قیامها هرگز جریان چانهزنى و مذاکره میان مردم و حکومت را دچار گسست نمىکرد. به عبارت دیگر، قیامها را باید در محدودهى مقاومتها و مذاکرات جارى مطالعه و بررسى کرد نه بهصورت وقایعى مجزا و قائم به ذات...
مسئلهى دوم، بهلحاظ هدف این اثر، در درجهى دوم اهمیت، ملاحظاتى است دربارهى ریشههاى انقلاب مشروطیت در ۱۲۸۵.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .