اینکه انورى گفته است «سفر مربّی مردست» حرف درستی است. من از سفرها همانطور آموختهام که از کتابها. کوچهپسکوچههاى شهرها، سنگ گور آبادیهاى دورافتاده، لباسها و ابزارهاى بومى، کتابهٔ ساختمانهاى گذشته، درختهاى کهنسال امامزادهها و آبدانها، رباطها و کاروانسراهاى پراکنده در راهها، نامهاى جغرافیایى خواه از آنِ آبادىها و خواه طایفهها و عشیرهها، قلعهها و برجها و میلههاى برساخته بر ستیغ کوه و تپهها و بالاخره سخنان مردمان نازنین و بانوان آنان همانند صفحه کتابها پر مطلب و بامعنى بودهاند.
در سفرهاى گلگشتى ایران باید دل به دریا زد و میان بیابان و آبادى فرق نگذاشت. هر دو دیدنى و بهره بردنى است. بسیار مىشود که در دشت بىآبادى به خرابهاى از گذشته برمىخورید و آثارى از پدران خود در آنجا مىیابید و آن بیش از دهها صفحه کتاب براى شما آموزنده و گویندهٔ اسرار گذشته است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .