یکی از کتابهای بسیار مهمی که در طول سالهای زیاد کتابخوانیام خواندهام.
کتابی عالی ـ کتابی که هر دانشجوی آمریکایی و غیر آن برای شناخت کشورش و تاریخ واقعی آن و ساختن آیندهای بهتر برای آن باید بخواند.
هاوارد فاست
وقتی ما از قرنی به قرن بعدی و از هزارهای به هزارهی بعدی گذر میکنیم، میل داریم تصور کنیم که خود تاریخ هم مانند تقویمی روزشمار بهطور چشمگیری تغییر میکند. اما تاریخ مثل همیشه با دو نیروی پیشرونده به سوی آینده حرکت میکند؛ یکی بهطور باشکوهی یکنواخت و هماهنگ و دیگری زمخت و ناموزون اما خلّاق و درخشان.
در یکسو گذشته قرار گرفته و نفرت و هراس پیوستهاش: تعدی و خشونت، جنگ و خونریزی، تبعیض قائل شدن دربارهی کسانی که با بقیه متفاوتاند، به انحصار خود درآوردن نفرتانگیز ثروتهای فراوان زمین از سوی عدهای اندک، قدرت سیاسی در دست دروغگویان و جنایتکاران، ساختن زندانها به جای مدرسهها، و فاسد و مسموم کردن مطبوعات و کل فرهنگ با پول. با مشاهدهی اینها بهراحتی میتوان ناامید شد، خصوصاً که مطبوعات و تلویزیون اصرار دارند که ما به همینها نگاه کنیم و نه هیچچیز دیگر.
اما از سوی دیگر، جوشش تغییر و تحول در زیر سطح این آرامش و اطاعت وجود دارد (اگرچه بخش اعظم آن را از ما پنهان میدارند تا ما را مرعوب و ناامید نگهدارند)؛ انزجار و نفرت فزاینده بر ضد جنگهای بیپایان (به زنان روسی در دههی نود میاندیشم که از دولتشان خواستند تا به اشغال نظامی چچن خاتمه دهد، همان کاری که آمریکاییها در حین جنگ ویتنام کردند)؛ پافشاری زنان سراسر جهان بر اینکه دیگر انقیاد و زیردست بودن را نمیپذیرند و حاضر نیستند مورد سوءاستفاده قرار گیرند و ...
از متن کتاب
«امتیازاتی که سرمایهگذاران به دست آوردهاند باید مورد حفاظت و حمایت وزیران دولت باشد حتی اگر حکومتها و پادشاهان کشورهای مخالف در این زمینه خشمگین و عصبانی شوند... درهای کشورهایی که بسته است باید در هم شکسته و به زور باز شود».
از سخنرانی وودرو ویلسون، رئیس جمهور آمریکا، در سال 1907
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .