وقتی مفاهمه و روشنگری را در جهت انکشاف ایده و معنای مشترک و خلق ایده و معنای نو در نظر بگیریم به یک ویژگی بسیار مهم گفتوگو میرسیم: اینکه گفتوگو به سوی موقعیتها و ادراکهای از پیشناشناخته جریان می یابد. این ناشناختگی نشانهی والاترین ویژگی گفتوگو، یعنی پایانناپذری آن است. همین ویژگی، بسیاری از مردمان را به این دلیل از گفتوگو میهراساند و رویگردان میکند که پیشداوریها، تعصبات فکری و عاطفی، باورها و معتقدات خود را در مخاطرهی شکسته و باطل شدن میبینند. ما مردمی که سالهای سال با یک دسته هنجارهای فکریِ به میراث رسیده و به عادت تبدیل شده و بدیهی دانسته شده میاندیشیم و بهطور خودبهخودی به اتکای آنها عمل میکنیم در صورت تمایل به حفظ وضع موجودمان، هرگز نمیتوانیم و نمیخواهیم گفتوگو را بشناسیم و به آن اقدام کنیم. برای گفتوگو دلیری مبارزه با محفوظات ذهنیِ به عادت درآمده یا بدیهی دانسته شدهی خود لازم است. این مبارزهای صرفاٌ درونی نیست و نمیتواند باشد. برای تحقق این مبارزه و پیش بردن موفقیتآمیز و تا به آخر آن وجود دیگرانِ همراه و همتا اجتنابناپذیر است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .