هدف اصلی این نوشته ارائهی گزارشی انتقادی از یک جلوهی دانش افواهی در آثار مدعیِ پژوهشگری به مخاطبان این آثار ــ بهویژه، جوانان ــ است. کتاب «مارکس و سیاست مدرن» نوشتهی بابک احمدی از این رو انتخاب شد که چارچوبِ کموبیش فراگیری از ویژگیهای دانش افواهی را در رویکرد نقادانه به آموزهی مارکس به نمایش میگذارد. احمدی در این کتاب به جنبههای گوناگون آموزهی مارکس میپردازد. اما از آنجا که هدف اصلی این نوشته نقد جلوهها و پیامدهای دانش افواهی در مواجهه با آموزهی مارکس است، فقط یک موضوع از آموزهی سیاسی وی ــ «دموکراسی» ــ را آنهم در سه رسالهاش انتخاب کردم (دربارهی مسئلهی یهود ـ نقد فلسفهی حق هگل ـ جنگ داخلی در فرانسه) چراکه به نظر میرسد در دانش افواهی، غیر دموکراتیک بودن آموزهی مارکس حکم پذیرفتهشدهای است. پس شاید همین کافی باشد تا دریابیم برخورد نقادانهی «پژوهشگر»ی افواهیاندیش به همین سه رساله چگونه انجام میگیرد، چه جلوههایی مییابد و به چه نتایجی میانجامد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .